گلو درد گرفتم از بغض.
چقدر بیام گله کنم که نیستی و دلم تنگ شده؟
اصن مگه خودم همین روزا رو نداشتم؟
شبا همش منتظرم بیای فقط یه شب بخیر بگی تا خیالم راحت شه هستی.
حال دلم بده.
تو میدونی من طاقت دوری ندارم.
قبل عروسیت همش سعی میکردم ترساتو ازت بگیرم!
ترس دور شدنمون.
ترس خونه رفتنت.
اما الان انگار همه ی اون ترسا تو وجود خودم دارن خود نمایی میکنن.
دبیرستان رو دوست ندارم دیگه!
اما الان دلم میخواد فقط دلمو بغل کنم برم یه گوشه ی دنج اونجا بشینم تا تو بیای دنبالم.
ترسیدم از تنهایی.
نمیخوام بی تو بمونم .
حتی برا یه لحظه.
نمیدونم چیکار کنم!!
میخوام خیالت راحت باشه از بودن و دوست داشتنم.
اما از طرفی هم نمیخوام مزاحمت باشم.
تو میگی راحت باش و هر وقت خواستی پیام بده.
اما من دوست ندارم مشکل ساز بشم.
دوست ندارم اسمم بُلد بشه.
دوست ندارم یه روز بعد پیام یا زنگم بشنوی باز نرگس بود؟!
دوست ندارم اتفاقی که جنوب وقتی پیش پریسا بودی و پیام دادم دوباره تکرار شه.
ولی هر لحظه آنلاینم تا اومدنتو ببینم.
لحظه شماری میکنم تا بهم پیام بدی.
فکر نکن کشیدم کنار.
سرتو فقط یه کوچولو برگردونی منو میبینی!
فقط یکم سکوت بهتره الان برام :)
دوستت دارم عروس خانوم خوشگلم♡
گشتن من فایده نداره، چون دلم باهاش درد میگیره...
دوست ,ندارم ,یه ,تو ,پیام ,فقط ,دوست ندارم ,اما الان ,فقط یه ,مشکل ساز ,ساز بشم
درباره این سایت